- خط ِ تیره -

آپلود عکس

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

 

« جانم فدای امام هـــــــادی (علیه السلام( »

«  my soul is victim of Imam Hadi »

« أرواحنا فداء الإمام علی النقی علیه السلام»

 



اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها

 

حضرت امام هادی (ع) :

... / برای خداوند بقعه هایی است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود

و دعای دعاکننده را به اجابت رساند

و حائــــر ِ حــ سین (+)( علیه السلام ) یکی از آنهاست / ...

 

(بحارالانوار، ج98، ص113)

 

+کسی که به یکی از امامان معصوم دشنام دهد و اهانت کند ، کافر و نجس است.(مقام معظم رهبری)

 +دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام در فضای مجازی گرامی باد ]لینک[

| ز. عین |

پیشانی نوشت :

مبنای روضـــــه خواندن ما بر کنــــایه است // باور کنید روضه ی مـــــ ــــادر نــگفتنی است ...

 

 

»»» حوالی اذان ظهر / حرم ِ حضرت عشق ؛ حـ سین ابن علـــی

تا چند دقیقه دیگر قرار بود چشمانم روشن شود به شش گوشه ارباب ، آرام و قرار نداشت دلـــ م . با مادرم بودیم . سمت ورودی حرم رفتیم . اختیارم دیگر دست خودم نبود چند قدمی از مادرم عقب افتاده بودم . چشمم که به شش گوشه ارباب افتاد. فکر کنم یک دقیقه ای طول کشید تا نفسم آرام بگیرد تا بتوانم ادب حضور کنم و سلام دهم . حتی هنوز ابر بارانی چشمم مجال ریزش پیدا نکرده بود که ...

گفتمتان که از مـــادرم عقب افتاده بودم . نمیدانم چه چیزی سر راهش بود. شاید ندید. شاید لبه ی فرشی بود. شاید تعادلش را از دست داد.نمیدانم هرچه بود که با افتادن مادرم بند ِ دل ِ من هم پاره شد.

سریع رفتم سمتش اشک امانش را بریده بود. همانجور نشسته سلام میداد. حالا مرا تصور کن که اشکم به اشکش سرازیر شد. میگویمش: « مامان پاشو... مامان چی شدی؟ ... مامان کمرت ... »

بعضی وقت ها دیده ای در و دیوار برایت روضه خوان میشوند. اولین دیدار ما و شش گوشه شد روضه ی مــــــــــادرش...

 

 

آخر نوشت :

وقتی که با اشــ ــــاره ای از دست می رویم // شرح ِ تمام ِ روضــــه که دیگر نـــگفتنی است ...

 ای کاش این روایت پر غم سند نداشت...

| ز. عین |

عَزیزٌ عَلیَّ اَن اَری الَخَلقَ و لا تُریَ

سخت است بر من که همه را ببینـــم و تـــــو را نـــبینــم 

It is in to lerable for me to see the people and not to see you

 

 

 

به بدلی جات حساسیت دارم به بهار هم

عیــار جفتــــ شان پایین است

ربیــع الانام و نضرة الایام

بهــــار ِ  من توئی

~~~~~~~~~~~

بهــــار ِ من

بازدمــ ت را به دل ِ زمستان زده ی  من  بــِدم

گوشه ی چشمی را

خرج ِ من ِ سرما زده ی ِ دور از راهـــ ت کن

تا نهال ِ خشک و بی شکوفه ام

با " تــــو " جوانه بزند



 گویند بــــــهاری شد و گل آمد و دی رفت /// ما بی تــــــــو ندیدیم ، که کی آمد و کی رفت 

 

 

+سال نو با تاخیر مبارک : ) انشاالله سر میزنم به دوستان

+ به هرکسی که این پست را خواند به شدت توصیه میکنم آخرین کتاب سید مهدی شجاعی " کمی دیرتر " را بخواند!

+ خودم میدانم چقدر درد میگذارم بر دل ِ دردمندت اما دل است دیگر گاهی برایت خیلی تنگ میشود بهار من ...

+ امسال را ، من سال ِ " نزدیک شدن به تو " نام گذاری میکنم حتی یک قدم ...

+ کمک کن مرا تا لیاقت دیدنت را پیدا کنم . دستم را بگیر تا اوج آسمان ، من بدجوری زمینی ام !!

| ز. عین |