- خط ِ تیره -

آپلود عکس

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

(قسمتی از یک نوشته ی بلند برای فرزندم ... فرزندانم... )


و بدان!

در وسط معرکه و کارزار است که دلت را می توانی محک بزنی. برکنار ماندن و نگاه کردن تو را متقی نمیکند. تا مادامی که در التهاب ِ رفتن و ماندن، گفتن و نگفتن، خواستن و نخواستن دست و پا میزنی، نمیتوانی خود را بسنجی. نمیفهمی مرد میدان عمل هستی یا نه. شور ِ رفتن، التهاب خواستن و شوق ِ گفتن است که عیار تو را نشان می دهد.


و بدان!

در پس این شور و شوق و التهاب است که یک به یک به چاله های روح ت و دست انداز های ایمانت پی میبری، بی دغدغگی از بی غیرتی ست. پس از من به نصیحت قبول کن که بروی، بخواهی و بجنگی در معرکه تا بتوانی ضعف روح و بی حالی ایمانت را جبران کنی که اگر نکنی، اگر خود را به کارزار نرسانی به خیال پاک بودن و پاکباز ماندن، عمر را به هدر میدهی و جوانی ات را بر باد ...



دست ِ دلم برایت میلرزد
برای مادر گفتن َ ت
برای ِ جسم َ ت
برای ایمان َ ت
برای ِ بودن َ ت

من مادر بودن را به ارث برده ام ...


| ز. عین |

تقدیم به موج وبلاگی « ابد والله ما ننسی خمینی... »

.

.

.

من، یک جوان نسل سومی وقتی آمدم که دیگر نبودید. که شاید از همه حسرت های زندگی ام این باشد که چرا زودتر نبودم که یکبار بتوانم چشم هایتان را سیر نگاه کنم. که میشد از آن چشم ها عصاره ی اشدا علی الکفار و رحما بینهم را چشید. بزرگتر که شدم در مواقع حساس حلاوت حرف های آقا آتش دل های ما را خاموش میکرد اما هنوز یک جای کار میلنگید. من هنوز سرچشمه را نداشتم. من حضورتان را درک نکرده بودم که هیچ، حتی نشناخته بودمتان. نفهمیده بودم چطور شد که جوان های نسل قبل را عاشق و شیدا کرده بودید. ما نسل جوان ِ جنگ نچشیده ی انفلاب ندیده، قدر دان نعمت ولایتی که شما سر راهمان گذاشتید نیستیم اگر که نفهمیم چطور و به چه سختی دو نسل قبل ما، لای گلوله و خون در افشانی های شما را به گوش هم میرساندند. و حالا ما با یک کلیک در خامنه ای دات آی آر، منت میگزاریم سر اهل عالم که ما اهل ِ ولایتی م و گوش به فرمان رهبر.

اینکه منت بر سرم گذاشته شد و با صحیفه شما آشنا شدم را هرچه بر درگاه خدا سپاس بگذارم، کم بوده است. که کم میاوردم میان واژگانی که روح الله خمینی را برایم ترسیم میکرد. در عین آرامش، صلابتتان؛ در عین سکونِ کلمات،شورتان؛ منقلبم میکرد. و وقتی مینشستم پای حرف بابا که بهتر بفهمم آن روزها را که شما بوده اید و آن ها چشیده اند. وقتی چشم هایش برق میزد از هیجان آن روزها، از شما گفتن و از اینکه چه کرده اید، بیشتر میفهمیدم جذبه ی ولایتتان را، و نفوذ کلام ِ تان را که ولی زمان شان بودید. وقتی بابا همان جوان ِ بیست ساله میشد و برام میگفت از آن روزها، میفهمیدم که جفای ِ بزرگیست نشناختن و قدر ندانستن ِ ما جوانان عافیت طلب بعد انقلاب، که حیف میکنیم و قدر نمیدانیم سید علی را. هرچه بیشتر بر شما عاشق شدم با دانستن آن روزهای سخت، عشقم بر حضرت آقا هم بیشتر شد و وظیفه را بر گردنم سنگین تر حس کردم.

حالا بار امانت شما به دوش همین نسل جنگ نچشیده ی انقلاب ندیده است. که اگرچه شما را ندیده اما دل در گرو راهتان نهاده و همگام با جانشین خلفتان ان شا الله پیش می رود تا همان وعده الهی را تحقق ببخشد که شما نزدیک دانستیدش... دعای مان کنید حضرت روح الله که بار امانتتان را سالم به مقصد برسانیم ... دعایمان کنید ...

.

.

.

صاحبان گهواره ها نقش بی بدلیلی در تاریخ دارند!  درست از زمانی که گهواره ی موسی را به نیل سپردند تا در مسیر تاریخ نقش کاخ  فرعون زمان را بر آب کند تا به دشت بی آب کربلا برسد و  قطره های خون سرباز درون گهواره ی حسین علیه السلام کنکره های عرش را متبرک کند و نیل حادثه همچنان جاری باشد تا آنجا که سربازان خمینی از گهواره ها برخاستند و طاغوت زمان را زیر قدم هایشان در کوچه ها و خیابان های شهر به پستوی بدنامی فرستادند! در خاطر تاریخ هست که سربازان روح الله  با بازوان خسته برگشته از جنگ چطور مستانه پیکر بی جان حضرت جان را تا جوار فرزندان خلفش تا نزدیکی های عرش بدرقه کردند...حالا در بیست و پنج سالگی عروج ملکوتی خمینی کبیر چشم ها بازهم به سمت صاحبان گهواره هاست!!  تا صاحبان رشید امروزشان باقدم های استوار خود باز هم چشم تاریخ را شاهد بگیرد که جوانان امروزعاشقانه تر بی آنکه پیر مراد را ببینند مرید اویند. و بر همان عهدی که پدرانشان بستند،هستند.

 

و عده ی ما پیاده روی دلدادگان رو ح الله

حرکت از خیابان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به سمت مرقد مطهر امام روح الله

زمان 14 خرداد بعد از نماز صبح

و زمین زیر گام های فرزندان روح الله به یاد خواهد آورد که وقت مهیا شدن برای ظهور است....



چشم انتظار قلم هایتان پیش از قدم هایتان برای شرکت در موج وبلاگی « ابد والله ما ننسی خمینی... » هستیم ...


دیگر فرزندان روح الله : 

حضرت دل | بازتاب نفس صبحدمان | متفاوت |حواریون ذاهب | عرق سرد | ما همه رهسپاریم |ارحم الرحماء |




بازتاب موج وبلاگی و مراسم پیاده روی دلدادگان روح الله در :

تسنیم | فارس | نسیمعنقاء نیوز | شبکه اطلاع رسانی دانا حرف تو |مرصاد |








| ز. عین |


نفرین؟! در مرامم نیست

اما این بغض های نشکسته و این آه های گاه و بی گاه ...

می ترسم دامنت را بگیرد؛ فرار کن !.. 



*عنوان بیت شعریست از جناب فاضل نظری


| ز. عین |