محل ِ اسکانمون ، خیابون
ِ امام رضای ِ پنج بود. قبل ِ سفر توصیه هایی از آقای بهجت - ره – در باب زیارت خونده بودم و به شدت
مشتاق، که با رعایتشون ی ِ زیارت، با حال ِ خوب نصیبم بشه . باطهارت کامل و شیک و
آب و جارو کرده راهی ِ اولین زیارت شدم . رسیدم سر خیابون سرمو اونقدری آوردم که
رعایت ادب ِ حضورم علاوه بر اثبات ِ دوباره ش برای ِ خودم بر همگان محرض بشه و زیر
لب ذکر گویان ، رو به حرم راه افتادم . جای دوستان خالی ،و باید عرض کنم با ارسال
لگدی به ناحیه ی ِ ریا حال ِ خوبی بود که بعید میدونم بار ِ دیگه نصیبم بشه .
القصه با حال ِ خوبم هم چنان رو به حرم در حرکت بودم که خستگی منو از اون نشاط
معنوی پرت کرد بیرون ، که مگه پنج تا خیابون چقد طول میکشه که من قریب ِ نیم ساعته
که غرق در نشاط معنویم و نمیرسم . خلاصه یه ذره بی ادبی کردم و سرمونو آوردم بالا
و با دیدن تابلوی خیابون نشاط معنوی به قدری من رو از خود بی خود کرد که خنده ای
نه چندان آروم سردادم و خنده و کنان و بی خیال ِ آداب مسیر ِ عکس رو ادامه دادم ..
روی ِ تابلو نوشته بود : امام رضا 30 .. / .
نتیجه نوشت : به ما نیومده .. :دی