سر به زیر برو، و سر به زیر برگرد. جوری سرت را بینداز پایین، آرام و بی صدا بیا و برو که چشمان صیقل داده شده ات، محو دنیا نشود. آرام و بی صدا بیا و کنجی از بهشت اش بنشین، سر به زیر اشک بریز، سر به زیر بر سر و سینه ات بزن، و آرام و خمیده سرت را بینداز پایین و برگرد. شاید آقایت بیرون مجلس منتظرت ایستاده باشد که: «ارفع راسک... »