داری مثل هر روز کارهای روزانت رو انجام میدی و بی خیال همه جا سرگرم کارتی که یک دفعه یک صدایی از تو خیابون توجهت رو به خودش جلب می کنه.
....« لا اله الا الله
لا اله الا الله » ...
می ری سمت پنجره.یه جمعیت سیاه پوش رو می بینی که کنار ماشین مخصوص حمل جنازه وایستادند و دارن گریه می کنن . پسری که شونه هاش می لرزه و تحمل این درد رو نداره مادرشو اروم می کنه .تقریبا حالت گرفته میشه .فاتحه ای زیر لب میخونی و پنجره رو میبندی.
میری TV رو روشن می کنی .دینگ دینگ اخبار رو میشنوی و همون طور که دوباره میری سرکارت اخبارم گوش میدی. سرت پایینه صدای تلویزیونم بلند.«هنرمند بزرگ کشور جناب فلان به علت بهمان فوت کردند . مرگ این هنرمند عالی قدر را به جامعه ی هنری کشور و مردم هنردوست ایران تسلیت می گوییم»دوباره ناخودآگاه سرت رو آوردی بالا و داری بلند بلند فکراتو میگی:«ای بابا این که جوون بود .یعنی فکرشو میکرد»دوباره از کارت عقب میفتی.
چند دقیقه بعد برمیگردی سر کارت و هنوزم بدجوری فکرت مشغوله . تو همین فکرهای خودتی که تلفن زنگ می زنه. «الو . به به سلام ...» دوست ِ صمیمیته. با هم حرف میزنین از خودت می گی اون از خودش می گه .جمله ی معروف دیگه چه خبر از دهنت بیرون نیومده که دوسته شریفت می گه: «فلانی رو یادته .اره همون دوستم.اره بیچاره دیروز باباش بالای پله ها بوده سکته می کنه و می افته . سرش می خوره به دیوار و... الفاتحه !!!»
میگذره و شب می شه . شام رو با خانوادت خوردی و رفتی نشستی به درس خوندن ، یک دفعه یکی صدات میکنه .« بیا. بیا یه گزارش جالب.گزارش از غسالخونه..» دیگه حرف های اون گزارشگر رو نمی فهمی. فقط اون جنازه رو می بینی که داره دست غسال ها شکلات پیچ میشه تا به اخرین سفر زندگیش بره.خیلی نزدیکه.خیلی. آمــــاده ای یا نــه ؟!...
.
.
.
.
زمان امتحان ها ک ِ می شود
از قیامت
و شب اول قبر
بیشتر یاد می کنم
1 ـ الموت الزم لکم من ظلّکم و املک بکم من انفسکم
مرگ از سایه شما به شما نزدیک تر و از خودتان به شما فرمانرواتر است.
2 ـ اسمعوا دعوت الموت آذانکم قبل ان یدعی بکم
دعوت مرگ را به گوش های خود برسانید پیش ازآنکه شما را بخوانند.
3 ـ انّ ورائک طالبا حثیثا من الموت فلا تغفل
به راستی که پشت سر تو جوینده ای است شتابان و آن مرگ است.از آن غافل مباش.
4 ـ انّما انتم کرکب وقوف لا یدرون متی بالمسیر یؤمرون
جز این نیست که شما همچون سوارانی هستید ایستاده، که نمیدانند چه زمانی به رفتن مأمور کرده اند.
5 ـ عجبت لمن نسی الموت و هو یری من یموت
در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش کرده با این که می بیند کسی را که میمیرد.
6 ـ اقرب شئ الاجل
نزدیک ترین چیزها مرگ است.
7 ـ اصدق شئ الاجل
درست ترین و راست ترین چیزها مرگ است.
8 ـ اذا حضرت الآجال افتضحت الآمال
هنگامی که مرگ ها فرا رسند آرزو ها رسوا شوند.
9 ـ افضل تحفۀ المومن الموت
برترین تحفه و هدیه مومن مرگ است.