یک وقت هایی خدا در کتابـَـش از معجزات ِ موسی می گوید و خطابـَـش می کند که :
... « یا موسی لا تَخَفْ اِنّی لا یَخافُ لَدَیَّ المُرْسَلوُنَ » ...
... «ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند» ...
***
وقتی با عشق بخوانیــ َش
می شود مرهم ِ زخم هایــَت
و تعبیرش در دل طوفانیــت این است که
... « عیبی نداره ؛
عــزیزم من که هستــم
مثل همان وقت هایی که برای موسی پشتیبان بــودم » ...
***
کاش امشب موسی بشوم در خواب ؛
و خدایی که می گوید :
...« یاموسی ! لا تخف ... نترس عزیر دلـــم »...
~~~~~~~~~~~
پــ . نــ :
گاهی لغزیدن بهانه ی خوبی است
برای فشردن دستی که دوستش داری
خدایا پشتیبانم باش ...
«اى موسى! من خداوند عزیز و حکیمم» (یا مُوسى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
این جمله براى این بود که هر گونه شک و تردید از موسى، بر طرف شود، و بداند که این خداوند عالمیان است که با او سخن مىگوید نه شعله آتش یا درخت خداوندى که «شکستناپذیر» و «صاحب حکمت و تدبیر» است.
(آیه 10)- از آنجا که مأموریت رسالت آن هم در برابر ظالم و جبّارى همچون فرعون نیاز به قدرت و قوت ظاهرى و باطنى و سند حقانیت محکم دارد، در اینجا به موسى (ع) دستور داده شد «و عصایت را بیفکن» (وَ أَلْقِ عَصاکَ).
موسى عصاى خود را افکند، ناگاه تبدیل به مار عظیمى شد «هنگامى که موسى نظر به آن افکند، دید با سرعت همچون مارهاى کوچک به هر سو مىدود و حرکت مىکند (ترسید و) به عقب برگشت و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد» (فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ).
در اینجا بار دیگر به موسى خطاب شد: «اى موسى! نترس که رسولان در نزد من ترس و وحشتى ندارند» (یا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّی لا یَخافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ).
یعنى اى موسى! تو در حضور پروردگار بزرگ هستى، و حضور او ملازم با امنیت مطلق است!