/ ... من در حق ِ خودم ظلم کرده ام
اگر "تـــو" نبخشی
اگر "تـــو" قبولم نکنی
فاتحه ام را باید بخوانم
در کمین است دشمن قسم خورده ام
امانــ م میدهی؟! ... /
قسمــ ــش بده به این نــام ها که آدم را ، آدم کرد
ظلم نکن به اشرف المخلوقات بودنت
بگذار خدا فخر بفروشد به فرشتگانش برای داشتن تو
نترس بگو
الهی یا حمید به حق محمد (صل الله علیه و آله وسلم ) ... /
و درد های دلــ ش از این امت
الهی یا عالی به حق علی (علیه السلام) ... /
و ناله های شبانه اش در فراق ِ فاطمه
الهی یا فاطر به حق فاطمه (سلام الله علیها) ... /
و ... ( داشت ادامه می داد که گفتم )
همین فاطمه (علیه السلام) را بگویی دل خدا را نرم کرده ای !
جان ِ علی نگو صورت نیلی اش
الهی یا محسن به حق الحسن (علیه السلام) ... /
و جگر پاره پاره اش ...
الهی یا قدیم الاحسان به حق الحسین (علیه السلام) ... /
و .... ( شانه هایش می لرزید دیگر . گفت )
من هم یک قسم دیگر بدهمش ؟
هر چند به اسم عباسی ام اما رسمم مدد خودش را میخواهد برای خاکساری در راه ولایت
الهی یا دائم الفضل بحق ابالفضل ... /
+ توجه !! ( عطف به بعدا ً تر نوشت ِ پست ِ قبل )
من همه جا اسم وبلاگمو این مدلی ( - خط ِ تیره - ) می نویسم
حتمنم آدرس میذارم !
مردم آزاری هم بده !
گفتم : معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت : پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود/۹۰)
گفتم : با این همه گناه چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت : مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه/۱۰۴)
گفتم : دیگر روی توبه ندارم
گفت : ولی خدا عزیز و دانا است و آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۳)
گفتم : با این همه گناه ، برای کدام یک از گناهانم توبه کنم؟
گفت : خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر/۵۳)
گفتم : یعنی اگر باز هم بیایم بازهم مرا میبخشی؟
گفت : به جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/۱۳۵)
گفتم : نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم می آورم و آتشم میزند ؛
ذوبم میکند و عاشق میشوم ! خدایا قبول ، باشد توبه