- خط ِ تیره -

آپلود عکس

این شب ها بعد از هییت، که قرار میگذاری با پدرت که «دم ِ در، بعد از سینه زنی» تا دست در دست هم برگردید خانه. از دورتر که پدرت را دیدی و دلت غنج رفت برای ِ پیراهن ِ مشکی و محاسن ِ صورتش که رو به سفیدی نهاده، در دلت که گفتی « شکر خدا نان ِ شب ما حسین -علیه السلام-  شد.»، همان لحظه که دلت خواست بگویی «فدات بشم» یک جوری ِ که خدای ِ حسین -سبحان الله- هم بشنود، بگو: « بابی انت و امی و نفسی یا اباعبدلله »...


| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۴)

برای پست پایین : گریه ..........

برای این پست : خدا پدرها را حفظ کند و قطعا این حفظ کردن با "بابی انت و امی" منافات ندارد. عین هم اند
۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۰ پلڪــــ شیشـہ اے
میگه توی روضه اش : الهی من همیشه کارم بهت گیر باشه ...
عزیزتر از حسین که نیستند... پس بابی انت و امی یا حسین...

بر لب نام زیبایت در دل مانده رویایت.. اربابم حسین جان.. میمیرم برایت..

اگه با تبادل لینک موافقید در وبلاگ ما اعلام فرمایید..

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">