- خط ِ تیره -

آپلود عکس

نشسته بودیم روی زمین، پایین پای حضرت. از اول که وارد شدیم، به چهره خادم ها نگاه کردم. اولی، همان خادم پایین پا که سعی میکرد با پَر آدم های چسبیده به ضریح که اغلب ایرانی هم بودند را به حرکت وادار کنند، و با لهجه شیرین عربی، فارسی را اشتباه حرف میزد را که نمیشناختم. میگفت " بوس کن بره". خنده ام گرفته بود، چشم چرخاندم به گوشه ی دیگر ضریح که در حریم زنان زائر بود. نه این هم نبود، کمی محو ضریح بودم و بعد هم سرم را انداختم پایین و چشمانم خط به خط امین الله را دنبال میکرد، نیمه های دعا بودم که صدای یکی از خادم ها که داشت خانم هایی که سر راه نشسته بودند را بلند میکرد، به گوشم آشنا آمد. سر بلند نکردم. دعا که تمام شد دوباره بین جمعیت چشم چرخاندم. خودش بود، با همان صورت مهربان و دلنشین. یادم بود که او یکی از همان خادم هایی بود که فارسی خوب حرف میزد، نزدیک اذان، بلند شدیم. قبل از خروج، رو به رویش ایستادم و گفتم: "منو یادتون هست؟ ایام اربعین اینجا. با دوستام کمکتون بودیم" رویم نشد بگویم خادم بودیم. توی چشم هایم نگاه کرد با مکث کوتاهی لبش به خنده باز شد. "شما رو یادم هست... بله بله... شما رو یادم هست" مهربانی تو چشم هایش موج میزد، بغلم گرفت و بوسیدتم. به رسم همان روزها که فهمیده بودیم خادم های عرب بدجوری دلشان تنگ پابوسی حضرت رضاست دعا کردم که مشهد روزی شان شود. سر شیفت هم کنارش بود،  او هم با لبخند و مهربانی در آغوشم گرفت. حالا وداع سخت تر هم شد با هجوم خاطرات سفر #گذراز بیستوهفتسالگی. فاطمه و زهره و نفیسه و فروغ به وضوح جلوی چشمانم بودند. همه ی آن هایی که التماس دعا گفته بودند. بغض راه نفسم را تنگ کرده بود سفر اربعین گرفتن و افتخار دوباره خدمت به زوارش کف ماجرا به نظرم آمد با تصویر این صحنه که ما را آورده اند محضر امیرالمومنین، حضرت تک به تک با مهربانی نگاهمان میکند و با اشارات سر میگویدمان " شما رو یادم هست... بله بله... شما رو یادم هست، شما گریه کن پسرم بودید"... رفقا برای این لحظه که حضرت نگاهمان کند و شرمنده نگاه خودش و پسر تنها مانده ی غریب و منتظرش نشویم دعا کردم... از حرم که آمدیم بیرون باران می آمد...

اردی بهشت هزار و سیصد و نود و هفت

| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۰)

هیچ حاشیه ای هنوز نگاشته نشده است

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">