- خط ِ تیره -

آپلود عکس

اگر اردوی جهادی را تجربه کرده باشید میدانید که برای آمد و شد به روستاها و نوع ارتباط گیری با مردم محلی، سخت گیری هایی دارند، اگر با دانشگاه تهران رفته باشید که حتما سخت گیری های مضاعفی را حس کرده اید. اما از خوش اقبالی من بود که در اردوی جهادی سردشت با عنوان عکاس همراه گروه بودم و این خودش باعث اتفاقات مبارکی بود. میتوانستم در کل روستا بچرخم، با هرکس که دلم بخواهد ارتباط بگیرم و حتی با تیم درمان هم بتوانم داخل خانه های مردم بروم. و این چیزی نبود که برای همه اتفاق بیفتد و همین باعث شناخت بیشتری نسبت به منطقه و مردم و مناسبات آنجا و حتی نوع کار گروه های مختلف اعزامی به منطقه شده بود در مقایسه با مثلا اعضای تیم آموزش که فقط به یک روستا اعزام میشدند و در آن یک روستا هم فقط در مدرسه اش حضور داشتند.

از متفاوت ترین برخوردهایی که من در تمام تیم های آموزشی اعزامی به روستاهای مختلف بین دو گروه خانم ها و آقایان میدیدم، این بود که خانم ها با طرح درس ها و بازی های گوناگون ساعت های زیادی در جلسات شرکت و با هم تبادل نظر میکردند چه در تهران و چه در اردو و بعد از اعزام های روزانه شان و کاملا این برنامه داشتن حتی در بازی هایشان در روستاهای مختلفی که اعزام میشدند هم دیده میشد.

اما انگار خلاصه کار آموزشی آقایان در همان دو سه تا توپی که میزدند زیر بغلشان و بعد جمع کردن پسرها و تشکیل دادن تیم و بازیِ فوتبال بود! نه اینکه بازی دیگری ازشان ندیده باشم و یا نه اینکه در حین کشیدن نقاشی یا جمع شدن در مسجد ازشان عکس نگرفته باشم اما اکثر اوقات همان که گفتم؛ توپ و دروازه و شروع بازی... اما مطمئنم پسربچه ها در همان فوتبال بازی کردن خیلی چیزها یاد میگرفتند، تشکیل تیم و کارگروهی، جنگیدنشان برای پیروزی، اینکه وسط بازی کارشان به دعوا و زد و خورد میکشید و مربی ها با میانه را گرفتن، قضیه را با سلام و صلوات حل میکردند!

مربی های جهادی هر روز صبح با توپ های زیر بغل زده شده شان به روستاها اعزام میشدند و پسربچه های روستا هم هر روز با شلوارهای کردی و کتانی و حتی دمپایی به استقبالشان برای بازی می آمدند، برای درس گرفتن، برای تمرین جنگیدن انگار حق هم همین بود و نتیجه ی ساعت ها اتاق فکر و ایده و درس باید به همین جا میرسید که پسربچه ها باید بدوند و بازی کنند و از خط دروازه شان باغیرت محافظت کنند تا یاد بگیرند زندگی پیشِ رویشان کم شباهت نیست به همین بازیِ کودکانه تا در بزرگسالی مردانه بجنگند و سینه سپر کنند برای حراست از مرز های وطن و ایمان و عشقشان. شوخی که نیست ما باید پسرهایمان را مرد بار بیاوریم!

| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۰)

هیچ حاشیه ای هنوز نگاشته نشده است

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">