- خط ِ تیره -

آپلود عکس

 

وقتـی هــمـه بـه فـکر شفـایند و من جنون /// پس هی جنون به من بده آقای هشتمم

 

دیده ای بعضی وقت ها از همه چیز و همه کس می بُری

حتی تر از خودت  - خود ِ سراپا تقصیرت -

نه توان کاری را داری

و نه قدرت بیان ِ حرفی را

این وقت هاست که باز شرمنده لطفـِ ـشان می کنند مــــَـ ـرا

.

.

و  چقدر شما را عاشق تر می شوم آقای ِ من

که دستم را میگیری

مرا می نشانی کنار دلت

که بگو

که حرف بزن

و من فقط اشــ ـــک می شوم برای تمام درد های دلــ ـم

و برای تمام لغزش هایـَ م که میدانـ ی

و میدانـَـ م با هر قطره اشکَـ م

میخوانی تمام حرف های دلــَـ ـم را

از شرمندگی سَـرم را هم بالا نمی آورم

و این بغض های تلمبار شده ام را رهایی می بخشم در آغوشت

آخرش حرفهایم که نه ، اشک هایم که تمام شود

سرم را بالا می گیرم

دستم را روی قلبم می گذارم

چشم به گنبدت می دوزم و می گویــ م

سلام  آقای مهربانی ها

سلام خورشید ِ خورشید ها

 

 

 

 

بعضی وقت ها هیچ نمیخواهم ، جز یک شب تا سحر در حریم امن ِ حرمت و نگاه به گنبد

همان تصویری که دوستش دارم

همان جا که نگاهم پنجره فولاد و گنبد را همزمان با هم قاب میگیرد

آن جا دیگر هیچ نمیخوام و سکوتـــ و سکوتـــ و سکوتـــ

دیدگانی که پشت هاله ای از اشک تار می شوند و زود پلک میزنم تا بهترین تصویر را از دست ندهم

درد دلی که به سبب بغض کوتاه می شود آنقدر کوتاه که به سبب نگاهی ، دیگر واژه ای به میان نمی آید

و دلی که آرام شده است همان لحظه که نگاهم به ضریحت می افتد

لازم نیست خودم را به ضریح برسانم

همان لحظه که سلام میدهم

همان لحظه که زیارت نامه دل را باز میکنم

در اوج همهمه تمام فضا برای من سکوت می شود

و بهترین آرامش را تجربه میکنم

دیگر واژه ای به کارم نمی آید

میدانم همه اش را خوانده ای

و من یکپارچه به سجده می افتم

برای شکر که بار دیگر این آرامش را تجربه کرده ام در حریم امن حرمت

برای اینکه دوباره اذن ورود داده ای به من ِ سراپا تقصیر ...

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعضی زیارت ها حکم اجازه را دارند

آقا پای این برگه را امضا میکنی ؟

به حکم آن که « علیک الرفیق ، ثم طریق »

دلــ م بدون ِ رضا ، کربلا نمیخواهد

پــ . نــ : به قول خواهرم کمتر از ذره نائب الزیارة است ... 

 

| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۳۱)

انگار حرفهای دلم را، میخواندم!

زائرش می شوم انشالله
وقت کمترشد و مبهوت توام...


سلام نازنین زهرا...

کجا بودی دختر؟

نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه

بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!

مرا محروم کردی از خودت این داغ سنگین بود

چنان تحریم تنباکو برای ناصرالدین شاه


.....

2 سالی هست که محرومیم از زیارتش...برای ما هم زیاااد دعا کنید...
| ز- عین |
دعاگویم و ملتمس دعا انشاالله
باز این دلم هوای میخانه کرده ساقی
بوی
شراب
نابت
دیوانه
کرده
ساقی ...
به گندمی که زائرا نذر کبوترات کنن
یه گندمی
هدیه به من
فقیر و بی نوا نما ...
.
.
.
خوش آن دمی
که تو باشی و حرم باشد و آقایی مهربان ...
دلم ...
.
.
.
دلتون پر از مهربانی امام رضا(ع) ی رئوفمان ...
زهرا دارم زائرش میشوم....
زهرا می ترسم
زهرا خط به خط نوشته ات حرف هایم بود
زهرا دعا
زهرا اذن
زهرا کربلا
زهرا امشب بلندش کردن گفتن به عزت و شرف لا اله الا الله
زهرا جوان بود طلبه بود امام رئوف امشب رفت به ملاقاتش قول داده بود
زهرا امشب همسفره شد زهرا پنج شنبه اولین مهمانیش
زهرا میدانم گنگ میگم ولی....
زهرا مراسمش پر بود روضه ارباب بود همه سینه میزدن روضه امام رضا بود داغ مشهد بود
زهرا دعا
.
.
.
نمیدانم چرا همه را بهت گفتم
زهرا.............
| ز- عین |
.
شاه پناهم بده...خسته راه آمدم
آه...نگاهم بکن....غرق گناه آمدم....
سلام علیکم
التماس دعای فراوان
گفته بودی در این اوضاع و احوال
حتی اگر یک نفرمان هم برسد به باب الجواد
عالی می شود
حالا من مانده ام که پایم به باب الجواد که رسید
بقیه اش را چطور تنهایی بروم ...
قرار بود که در این سفر همراهی داشته باشم
حالا نه هم سفری هست
و نه همراهی برای ادامه ی راه
قرار دلم را آن جا میدهند ؟؟

| ز- عین |
.
کسی قدم به حرم بی مدد نخواهد زد
بدون ِ واسطه دم از احد نخواهد زد
گدای کوی رضا شو که این امام رئوف
به سینه ی احدی دست ِ رد نخواهد زد
.
.
.

باب الجواد راه ِ ورودی به قلب ِ توست
حاجت رواست هر که از این راه می رود ...
.
.
ملتمس ِ دعای خیر ِ شما
...من و تو آتش و آبیم / من کجا؟ تو کجا؟
....چقدر فاصله میبینم از خودم تا تو....



عبد ِ بی حیــا کجا که زائــر ....
.
بسم رب الح س ی ن
دوستان حلال کنید که شاید نگاهم کنند
انشاالله دعاگویم و ملتمس دعا
این سفر یک فرق اساسی با دیگر سفرهای مشهدم دارد
فرقش را می گویم ...
مجنونین الح س ی ن شب هئیت نام ز ه ر ا را هم ببرید در میان عاشقانه هایتان با ارباب
و من الله التوفیق
التماس دعای فرج
یاعلی
.
زهرا دوست دارم اسمت را چندین بار دیگر بگویم خودم را هم بد هوایی می کند اصلا اشک را بر چشم هایم جاری میکند....
میدانی زهرا این روزها دیگر خیلی خوب یاد گرفته ام سه نقطه خوانی را سکوتت را خواندم......
از دیشب همش دارم بهش فکر میکنم به لحظه لحظه هایی که داره میگذرونه....
لحظه بخاطر همنفسی زیر بیرقش هم باید دعا کنم چه برسه....دعا میکنم دل بی قرارت را
دعا کن زهرایم دعا...
.
..
.
.
ببینم بانو جان خبری در راه است؟؟؟؟ارباب؟؟؟؟زهرا..........
زهرا زهرا زهرا زهرا زهرا زهرا ......زهرا زهرا
خبری در راه است؟؟؟این بار زائر دیگری داریم در فضای سایبر؟؟!!
من هم حسین را دوست دارم
۱۴ شهریور ۹۰ ، ۱۴:۲۲ جنجال یک سکوت
بسمک اللهم
هیئت سایبری این هفته
مکان: جنجال یک سکوت http://y-h.blogfa.com
زمان :شب جمعه این هفته.دهم شوال .ساعت 00:00
ان شا الله همگی برای امادگی چهت کسب توفیق با دانلود بخشی چهل دقیقه ای از سخنرانی استاد شهید مطهری پیرامون امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی از سخنان این شهید گران قدر بهره مند شویم.
http://radiomaaref.ir/ProgramsList.aspx?ParentID=17
یا زهرا
پنجره فولاد رضا
دل منا جلا میده
اگه امام رضا بخواد
برات کربلا میده



اگه امام رضا بخواد...
و مگر می شود نخواهد امام مهربانی ها...
سلام زهــــــــرای مهربون دلم...

ممنونم که کیلیک رنجه فرمودی و آمدی زهرا...

مدت هاست حرف خای دلمان حرف دل یکدیگر است اما هر کس به گونه ای...

زهرا دلم فاتحه و الرحمان نمیخواست اما! گاهی انسان محکوم است به قرات این آیات در جایی که دلش نمیخواهد...

نَفَسِت رو داری میبری پیش اما خوبی ها! غریب نواز برای احیا..
خوش به دلت زهرا! دلم سرگردونی و جنون تو شحن و سراشو خواسته.
انقدر شرمنده ام که روی طلب دیدارش رو هم ندارم!
انقدر که من و طلبید تا خوب بخوام اما من باز به وصله ای که ناجور به دلم بود پا فشاری کردم..
میترسم دوباره نطلبه منو:(

سفرت پر از یاد خدا و دلت گرم به کریمی خدا و مهربونی آقا

مخلصتم مثل همیشه.
بی شک التماس دعا و والبت طلبه طلبیده شدن...
حلال خدا
در پناه خدا
لایق وصل تو که من نیستم...............

اذن به یک لحظه نگاهم بده......
زهرا بانو...
به خانه ام بیا...
و از چادرت بگو...
سلام
خدا بهتون جزای خیر بده
یا علی مدد
http://aavanehi.persianblog.ir
ولله این خانه بی تو، مرا حبس می شود

آوارگی کوه و بیابانم آرزوست...

دلتنگ رضا ره به کجا دارد...
دعا میکنم اجازه ات را بگیری،به شرطی که دعا کنی اجازه ام را بدهد...
خواهری.. من هم ازین جا دعات میکنم
که طاقت دیدن دل شکسته ی کس دیگه ای رو ندارم.............


که زود تر زائر شی.. ان شا، الله
۱۶ شهریور ۹۰ ، ۱۵:۵۶ روی سنگ قبــــــرم بنویسید: گ م ن ا م
سلام
خوبـــــــــان را بعد از شب قدر اذن حرم رضا داده اند...

ز ه ر ا دعا کن
.
.
.
دیر آمدم....
خبر داری که چقدر ما بعد از شهدا متمدن تر شده ایم؟!...
خبر داری که چقدر ما بعد از شهدا متمدن تر شده ایم؟!...
۱۸ شهریور ۹۰ ، ۱۷:۳۶ مات نگاهت شدم ای ...
تماما" جنون را حس میکنم اینجا
دلم هوای سقاخانه ی قدیمی را کرده
ته یک کوچه ی نم
و تکه ای پارچه ی سبز
با تمام باورهای قدیمی اش ...
۲۱ شهریور ۹۰ ، ۱۲:۱۹ دیوونه غربتی!
عبده بی حیــا کجا که زائــر کرب وبلا بشود؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود
انگار خیلی وقته که گم کرده بودم اینجا رو
روحم جلا می یابد با نوشته هایت
.
.
.
ملتمس دعات ز ه ر ا
اینها را نخوانده بودم زهرا ..
ابر بهارم کرده ای .
.
.
.
این چشم ها خیال نباریدن ندارند ..
امام رضا(علیه السلام) به میهمانی مردم توس آمد تا...
قلب خراسان و ایران را از عشق به ولایت اهل بیت(علیه السلام) پرکند و این سرزمین را پایتخت دلهای شیعیان جهان سازد هرچند که...

انگورهای مسموم توس رسم میهمان نوازی را شکستندو توس شد:
"مشهد الرضا"!
ای راهب کلیسا!کمتر بزن به ناقوس
خاموش کن صدارا،نقاره می­زند توس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان!!؟
بردار جان خو را،با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">