- خط ِ تیره -

آپلود عکس

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

کــهـیــعـص ...

 

شکر خدای  ِ عزوجل را که بصیر است «إِنَّ اللَّهَ بَصیر» (غافر/44)  ، همان گونه که مارا به چشم سر آراسته تا صورت ها را تمییز دهیم  ، قلب ما را به قوه ای از انوار قدسی اش مزین کرده است تا حقیقت و عمق امور را درک کنیم  و ما را مفتخر به داشتن پیام آوری بصیر کرده که دعوت کننده به نگاهی عمیق است «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَة» (یوسف/108) و مصحف آسمانی اش عین بصیرت است برای اهل ِ فکر «هذا بَصائِر» (اعراف/203)

که یعنی خدا ، پیام آورش و کتابش همه و همه به انسان دید می دهند ، دید یعنی حکمت یعنی نگاه و پشت این نگاه ، درست فهمیدن است و رسیدن به هنر بزرگ که آن هم شناخت صحنه و کارزار است ...

و می فرماید  : « ْلَهُمْ أَعْیُنٌ » چشم دارد اما « لا یُبْصِرُونَ بِها »بصیرت ندارد (اعراف/195)... پس عمیق بنگر !!

 

امام صادق علیه السّلام فرموده است:

قال العامل على غیر بصیرة کالسّائر على غیر الطّریق لا یزیده سرعة السّیر الّا بعد

« کسى که بدون بصیرت و دانائى، به کارى دست میزند مانند مسافرى است که در بیراهه میرود، او هر قدر بر سرعت سیر خود میافزاید به همان نسبت از جادّه دورتر مى‏‌‌شود. »

(الحدیت-روایات تربیتى، ج‏3، ص: 236)

 

بیانات امام خامنه ای  2/7/1364

در عاشورای حسینی نقشه دست بعضی از دوستان بود و دست بعضی ها هم نبود. دشمنان که دشمن بودند. یک دریای عمیق دشمن با لجه های خطرناک و مهیب، اما در بین جمع دوستان یک عده نقشه دستشان بود، حسین بن علی را در لحظه حساس دریافتند، یک عده بغل دست حسین هم نشسته بودند نقشه دستشان نبود؛ اشتباه کردند. کی می تواند بگوید عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر از اسلام و از محبت خاندان پیغمبر نصیبی نداشتند؟ اینهایی که در دامان آل پیغمبر بزرگ شده بودند، اما نقشه عوضی دستشان بود. نمی دانستند آن سرزمینی که باید از آن دفاع بشود و ان نقطه ای که باید برایش فداکاری بشود کجاست. نشستند در مدینه به امید این که چهار تا مسأله بگویند. اسلام مجسم را، قرآن ناطق را، حسین فاطمه (س) را تنها گذاشتند. بعضی ها حتی تا توی کربلا آمدند، از حسین بن علی دفاع هم کردند، اما آن آخرها که رسید آمدند گفتند که یابن رسول الله ما تا آن جایی که می شد از تو دفاع کردیم، حالا هم اگر اجازه بدهی ما اسبمان توی خیمه حاضر است، سوار شویم و برویم. امام حسین هم گفت که بسم الله، بروید...خیلی ها بودندکه آن وقت یکه بنا شد از اصالتهای اسلام واجبترین و ضروریترین دفاع ها انجام بگیرد نشستند و دفاع نکردند. امروز هم در دنیا آن کسانی که دم از اسلام می زنند و نام اسلام را می آورند و ادعای اسلام می کنند، خیلی هایشان نمی دانند اسلام کجاست و  در چه صحنه ای باید از آن دفاع کرد. هنر بزرگ شناختن صحنه است. حبیب بن مظاهرها و چند نفر صحابی مخصوص امام حسین، اینها نقشه را خوب فهمیدند.. لذا شما دیدید خواهرش زینب سلام الله علیها حتی بچه های خودش را هم - که پدرشان در مدینه مانده بود یا در مکه و نیامده بود - با خودش آورد. می توانست خب من می روم با برادرم، هر حادثه ای هم پیش آمد برای من پیش بیاید. بچه هایم بمانند پیش پدرشان، بچه هایش [را] هم آورد؛ و هر دو فرزند او در کربلا شهید شدند. این آن کسی است که بصیرت دارد و می داند که چه کار باید بکند.

 

کل یوم عاشــــــورا و کل ارض کربـــــــلا

که یعنی افهم !! حواست هست ؟!.. در کربلا حسین(علیه السّلام) است عباس و زینب هم هستند کسانی مثل حبیب هم هستند ... اما یادت نرود که در کربلا شمر هم بود ابن زیاد هم بود و حتی هلهله کننده... و اگر دل دل کنی که بمانم با او یا نه!! که حواست پرت دنیا و مافیها شود و طمع مال و جان و فرزند داشته باشی نمیخواهندت حتی به ثانیه ای... می فرستندت که برو نه خودت را می خواهیم نه اسبت را... پس حواست به تک تک گام هایت ، نگاه هایت، حتی سکوتت باشد که در پس ِ هلهله سپاه مقابل پوچی شان را باید درک کنی. همانگونه که درهم شکست آن همه زیادی ِتو خالی در مقابل آن کاروان ِ نور در کوچه پس کوچه های شام و کوفه...

و دیده اید که چقدر زیاد برایمان خوانده اند که میدانی حر بن ریاحی فرمانده سپاه یزید بود و فقط یک نگاه امام از کجا به کجا آوردش؟!...

و چقدر کم تذکره مان داده اند که شمر بن ذی الجوشن در جنگ صفین در جبهه علی .علیه السلام. بود و در کنار ح س ی ن بن علی .علیه السلام. علیه معاویه شمشیر کشیده بود  !!..

.

.

.

.

.

شمر ملعون بر سینه حضرت نشست .

امام (علیه السّلام) فرمودند : « می دانی که هستم ؟!.. »

شمر (لعنة الله علبه) گفت :«خوب ‏مى‏ شناسمت. مادرت فاطمه، پدرت علی مرتضی، جدت محمد مصطفی...»

امام (علیه السّلام)  فرمودند : « تو که حسب و نسب مرا مى ‏شناسی، چرا مرا مى ‏کشی؟ »

.

.

.

خودش را اندک فروخت ... قیمتش دنیا بود ...

پس  بدان در امتحان ولایت ، معرفت کافی نیست !! بصیر باش ...

بصیر باش تا در پس این خون دل خوردن ها زمان آمدن ِ حضرت باران نصیرش گردی

و پادر رکابش جنگ ِ عشقی کنی و پـَـــــر بکشی ...

 

***

 

گفتــــم نشسته بود بر سینه حضرت . چه کرد را می دانید اما ...

روضه خواندن بلد نیستم ، تو به من بگــــو

بگو چرا گفته اند جای سی و سه نیزه و سی و چهار زخم ِ شمشیر بر پیکرش...

یامحمدا ...

قرار بود شــهـیــد بشود

قرار بود ســَــرش بــریده بشود

اما قرار نبود شناسائی َ ش بـــعیـــد بشود  ...

 

امان از دل ِ زینب ... (+)

***

 

پر حرفی هایم را ببخشید کوچکتر از این حرف ها هستم به عنوان خواهر کوچکتان از من قبول کنید ...برای ِ بار دوم است که قدوم مبارک مجنونین الح س ی ن به حسینه دلم نهاده می شود.هفت شب جمعه قبل تر بود.همان که روزش حرم سیدالکریم به چشمم شش گوشه آمد.همان روز که کربلای همه را آن جا خواستم. به خیالم هم نمیرسید که... دراین جمع لایق تر...دلتنگ تر... درست تر... عاشق تر از من خیلی بود... اما حکمت همان است که امام می کند اگر مــــرا کربلا می برد با منش کاری هست...اگر قمست به بازگشت باشد اگر زینبی عمل نکنم ..وای بر من...اگر قسمت به بازگشتن نباشد که نباشد که نباشد  [ ... ]  با این کربلایی کربلایی گفتنتان آتشم نزنید... رفقا این دل ِ در انتظار وصل آتش است آتش...... چقدر همدمم بود این شعر که...

هنوز یه عاشقی هست حرم شما نرفته // دیگه روش نمیشه جایی بگه کربلا نرفته...

حالا ...

.

.

.

من را نه !! سید محمدرضا را دریابید که فردا ندبه خوان روانه است ...

و چه خوب گفت که نام زائر حسین بس سنگین است! و نائب الزیاره سنگین تر !!

اللهم یا رب الحـ سـ یـ ن بحق الحـ سـ یـ ن اشف صدر الحـ سـ یـ ن بظهور الحجة علیه السلام ...

 

بگذارید به حساب چای هئیت و بعدم بریم سراغ دعا

 

هر شب ِ جمعه شب ِ بی قراری ... 

| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۰)

هیچ حاشیه ای هنوز نگاشته نشده است

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">