- خط ِ تیره -

آپلود عکس

 [ عکس حذف شد ! ]


دارم به مضطر بودن فکر میکنم. به مضطری که شما هستید و من نه. به آن بلاء عظیم که نبودن شماست. به امیدی که قظع شده . به زمینی که با همه فراخیش بر ما تنگ شده است . دارم فکر می کنم به خودم ، به خود ِ مثلا منتظرم. به روزهایی که می گذرد و اصلا یادم نمی آید که بلاء عظیم کدام بود؟! مرد ِ منتظر کیست ؟! و امام غائب کجاست؟! دارم فکر میکنم که اگر همین حالا کسی بیاید بگوید آقا با  تو کار دارد رویم میشود بیایم و در پیشگاهت بایستم یا نه ! از خجالت نمی میروم که رو به روی شما باشم و پرونده ام دستتان؟!  اصلا زبانی برایم می ماند تا باز هم از این لاف های عاشقانه بزنم یا نه؟!  من بایستم آنجا و خاکم به سر که ببینم خاطرتان مکدرشود. دارم فکر میکنم مگر نه این که حاضری اما غائب ، پس چرا حالا شرم نمی کنم از سیاهی پرونده ام؟!  حالا چرا نمیمیرم به خاطر دیدگانی که بیشتر گناه آلود است تا چشم به راه تو !! چرا منی که می دانم چقدر نیاز دارم به بودنت ،و گاهی اوقات با همه دوری ام از شما دلم تنگ می شود ، مضطر نمی شوم . دارم فکر میکنم دلم را به کجای این دنیای فانی گیر داده ام که دلم به دلتان راه ندارد که دلم هر جایی شده است . دارم فکر میکنم من ِ روسیاه چه ها نکرده ام که شما گفته اید قدر آب خوردنی شما را نمی خواهیم . دارم فکر میکنم که اگر گوشه ی ِ چشمی به من داشته باشی ممکن است تا وقت ِ آمدنتان همانی باشم که می خواهید ... دارم فکر می کنم به نبودنت که عین بودن است به خواستن های سطحی ام که عین نخواستن است به اللهم عجل فرجهم هایی که زبانیست و عملی که نشان دهنده ی اضطرارم نیست ... دارم فکر میکنم که چقدر از شما دورم اگر نه ...

دارم فکر می کنم که اگر هر روز را نیمه شعبان میدانستم چقدر بیشتر به یادتان بودم .چقدر بیشتر شرم میکردم از حضورتان از اعمالی که غیبتتان را به تاخیر می اندازد ...




+ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم // اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ // اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ // اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی  ...


 + روزهای قبل تحویل پروژه ، خیلی روزای شلوغ و پرکاریه ، ولی نمیشد که ننویسم برای امشب ، وقت نکردم به وب دوستان سر بزنم . دعاگویم و به شدت محتاج دعا ...

+ پارسال همین حوالی ... ( لینک )

+ به زودی در این مکان پی نوشت های دیگری نصب می شود ! ... علی الحساب عیدتون مبارک ...


هوالشافی برایم کامنتی آمده از طرف یکی از دوستان وائل شب گذشته به برکت قدوم حضرت باران جناب وائل از کما خارج شدن و به بخش منتقلشون کردن و همچنان نیازمند دعا برای بهبودی کاملشون هستن  .... شـــُــــکــــــر .... : ) 


| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۳۷)

۱۴ تیر ۹۱ ، ۲۰:۰۹ - خط ِ تیره -


آقـــــــــــا ... دل ِ من ِ مدعی انتظار خیلی گرفته است !! می توانـ م راحت صحبت کنم با شما ؟؟ مانند فرزندی برای پدرش ؟ میدانم که از پدر دلسوزتر و مهربان تری پس بگذار بگویـ م که این قـــلم یارای من نیست که بگوید از آن چه در دلــ م می گذرد که از شرمساری باید آب شوم... می دانـ م آقا .... می دانـ م ....

می دانـ م که حتی لحظه ای کوتاه باعث خوشحالی و سرافرازی شما نشده ام
می دانـ م که هربار که به پرونده ام نگاه می کنید دلـــ تان میگیرد
باید بمیرم لحظاتی که رو به خدا می زنید که به من ِ مهدی ببخشش !!!

۱۴ تیر ۹۱ ، ۲۱:۳۴ نای دل فقط آه
دارم فکر میکنم به اینکه این جشن ها برای ما آقا نمی شود،اگر نیاید ...
و ما هم یار نمی شویم اگر منتظر واقعی نباشیم...
۱۴ تیر ۹۱ ، ۲۱:۳۴ منتظر بهار
می دانـ م که حتی لحظه ای کوتاه باعث خوشحالی و سرافرازی شما نشده ام
می دانـ م که هربار که به پرونده ام نگاه می کنید دلـــ تان میگیرد
باید بمیرم لحظاتی که رو به خدا می زنید که به من ِ مهدی ببخشش !!!
:((

خرابم کرد...
بسم الله
با سلام؛

حضرت امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه :

وَأَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبّهَا

زمین با نور پروردگارش روشن می شود

فرمودند:

هر گاه قائم (عجل الله) به پا خیزد

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پوستر وجه الله در :

http://quran-net.mihanblog.com/post/278
من اما با شرم کردن هم انگار غریبه ام ...
آقاجان؛
مرا خیال تو بیخیال عالم کرد...
عشق میکنم با تو....
عشق میکنم....
مثل همیشه دعایم کن، به شرمندگی در پیشگاهت عادت کرده ام
به تمام زبان های زنده دنیا نه، به زبان قلبم: دوستت دارم آقا، تالاپ تلوپ!
۱۴ تیر ۹۱ ، ۲۲:۵۶ حسین سعدی
یا صاحب العصر و الزمان
با اجازه عکستان را کش رفتیم...دروغ نگم امرو صدتا عکس دیدم برا پستم هی گذاشتم هی عوضش کردم..هیچ کدوم به دلم ننشست...تو دلم گفتم خودت درستش کن...اما این یکی آخر ِ دلـــــــــــــــــــــ ه...ممنون...
عکستون بردم جمکران...


التماس دعا...سری هم به ما بزنید..
امشب کارمان شده دزدی از اموال شما...


مقدمه اتان به نظرم کار چند منبر را میکند...لبته از این منبر های طرف ما که هر روز کپی پیست دیروزشانست...
۱۵ تیر ۹۱ ، ۱۴:۱۷ پابرهنه.م
آقا ببخش بس که سرم
گرم مردگی ست....
۱۵ تیر ۹۱ ، ۱۵:۱۸ مصباح الهدی
عیدتان مبارک
۱۵ تیر ۹۱ ، ۱۶:۳۳ صاحب دلان
عیدتان مبارک
منظورم از مقدمه همونیه که در حاشیه نوشته شده .سمت راست.بالا.
۱۵ تیر ۹۱ ، ۱۷:۴۸ سیده محجبه
یا مهدی (عج)، ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق

میلاد تو قصیده بی انتهایی ست که تنها خدا بیت آخرش را می داند؛

بیا و حسن ختام زمان باش . . .

میلاد حجت خدا ، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد.
با دلم بازی کرد...
خدارو شکر
خیلی دعاگویشان بودیم
ان شالله هر چه زودتر خداوند به حق صاحب همین روزها لباس عافیت تنشان کنند...

عیدت مبارک عباس...ی:)

یا علی مدد است...
دارد حنای توبه و شرمی که داشتم

پیشت عزیز فاطمه، بی رنگ می شود

با هر گناه فاصله میگیرم از شما

کم کم، وجب وجب، دوسه فرسنگ می شود

آقا ببخش بس که سرم گرم زندگیست

کمتر دلم برای شما تنگ می شود...
دارم فکر می کنم که اگر هر روز را نیمه شعبان میدانستم چقدر بیشتر به یادتان بودم .چقدر بیشتر شرم میکردم از حضورتان از اعمالی که غیبتتان را به تاخیر می اندازد ...

انشا الله ماه رمضان را با او جشن خواهیم گرفت
سلام . عیدتون مبارک
مشتاق جمکرانیم !
خداقوت
یاعلی
این روزها همه فکر و ذکرم این شده که ما چه شیعیان بی لیاقتی هستیم...که مولایمان هزار و چند صد سال است که در انتظار سیصدو سیزده یار مانده است در پس پرده غیبت و ما با پررویی تمام ، اسممان را گذاشته ایم شیعه...منتظر...این شیعه منتظر ارزانی خودمان
هیــــــهات
سلام...
خیلی خوب نوشتی از این مضطر نبودن و مدام ادایش را در آوردن...

و ما چه میکنی؟ هیـــــــــــــــچ کاش ادم شویم...

خدا کند که بیایی...

از حضورت خیلی خوشحال شدم...
اگه موافقی با تبادل لینک خبرم کن :)
۱۶ تیر ۹۱ ، ۱۹:۰۲ یک پسر نسبتاً معتقد
از آن خبر های خوب بود پست بالا :)
سلام زهرا بانو......

احوالات؟
فعلا که از کارشناسی فارغ شدم
البته هنوز یک امتحانم مونده که یکی دو روز دیگه میدم
سرمان بسی شلوغ بود
نشد بروز کنم
جبران می کنم رفیق
بابت وائل بسی خوشحال شدم

دعام کن.....
۱۷ تیر ۹۱ ، ۰۰:۲۴ مات نگاهت شدم ای
اتفاقا امروز به فکرشون بودم و میخواستم از حالشون از شما خبری بگیرم که خبر زودتر رسید...
شکر...
شک نداشتم به محبت ارباب....
التماس دعا
۱۷ تیر ۹۱ ، ۱۲:۰۲ نون والقلم
تازه فهمیدم چرا خانم معلم به خط فاصله میگفت خط تیره
آخه فاصله روزگار آدمو تیره و تار میکنه...
ما همینطور بی صبرانه منتظر پی نوشت های بعدی هستیم! :)

«چهل قرار ِ بی قراران» :

سلام

با جمعی از دوستان قرار گذاشتیم که 313 نفر بشیم و ان شاء الله از 10روز قبل از ماه مبارک رمضان(چهارشنبه 21تیر) تا عید سعید فطر(40روز) با هم دعاى عهد بخونیم (از اذان تا 9صبح)
و علاوه بر ظهور و سلامتى امام زمان (عج) و سربازانشون، حوائج جمع شرکت کننده در این چله رو مد نظر بگیریم.

میتونید در بین دوستان و اطرافیانتون مبلغ این طرح باشید.

ظرف امروز و فردا (چون فرصت محدوده) خبر بدین چند نفر رو با این «چهل طلوع، چهل عهد» همراه کردید.

خودتون هستید؟!
خیلی قشنگه هم مطلبتون هم آهنگی که واسش گذاشتین آدمو جمکرانی میکنه....التماس دعا
الان یعنی مایل نیستی به تبادل ِ لینک آیا ؟ :)
کرم نما و فرود آی ......که خانه خانه ی توست.....
سلام.......با اجازه لینکتون کردم......خوشحال میشم سر بزنین
خدا کند که رضایم، فقط رضای تو باشد
هوای نفس نباشد، همه هوای تو باشد
خدا کند که گزارت، فتد به منظر چشمم
که سجده گاه نمازم به جای پای تو باشد.....
سلام
با افتخار لینک شدی!
سلام
بیت بالی وبتون خرابم کرد
خیلی وقته این عشق بازی رو شروع کردید؟
شروعش چطور بود
(اگه دوست داشتید بگید)
۲۲ تیر ۹۱ ، ۰۹:۴۲ اگر دل دلیل است...
سلام.

با احترام برای خوانش دلانه ای دعوتید...

"چادرم شکسته است،اما شکست خورده،نه..."

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">