- خط ِ تیره -

آپلود عکس



مهربــانـــا ... 

خیلی دور نیست از رحمتت

اگر یکی از همین سحر های ماه ِ مبارک

دستــ ــی به ســر ِ دل ِ هرجایی شده ام بکشی

و گوشه چشمــ ــی را خرج ِ من ِ ســر تا به پــا معصیت کنی

تا گناهانــ ــم مثل اشک های چشمــ َــم بریزد و آن وقت حتی یادم برود

که "چــه بوده ام" و "چــه کرده ام" و آن گاه  "تـــو" سخت در آغــــوش بگیـــریم ...


 

و خیلی دور نیست از نسیان ِ من ِ انسان

تا یادم برود که چشم هایت را بستی به گذشته ام

و دستــ م را گرفتی برای آینـــده و قـــول هایی که داده ام

یادم برود لذتی را که فقط در آغوش مهربانی ِ تو می توان تجریه کرد

وای که اگر یـــادم بـــرود و پایـــ م به خطا بلغـــزد

... و دوباره روز از نو ...

 

 

خدایـــا نگذار با پایان ماهت دشمن شاد شویم . از بند آزاد شود و داستان همیشگی تکرار . دست و پایمان را آنچنان با یاد و ذکر و محبتت گره بزن که جایی را جز آغوش تو به اشتباه برنگزینیم و آن جور تمام شویم که برسیم به رضایت دل ِ تو ... دست های مهربانت را از ما دریغ نکن یا ارحم راحمین ...


+ التماس دعـــا ... 


| ز. عین |

حاشیه بر متن  (۳۳)

گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.top700.ir
۱۱ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۴ - خط ِ تیره -


فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمــــی
که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز ...

الهی ؛

أذقــــنی حلاوة ذکرک و مناجاتک ...

کافیست طعم ِ این شیرینی را بچشیم آنوقت همان می شود که تو خواستی ، از بند ِ همه چیز و همه کس رهــــا و گرفتار ِ یار ...


سلام و مهربانیش بر تو عزیز .

دل ِ مهربان و نازنینت در پناه ِ ذکرش آرام باشد انشاالله

الهی و ربی من لی غیرک ..
الهی لاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا ..
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب
اللهم آمیــــــــن...
به ولا ی تو که گر بنده ی خویشم خوانی
از سر خواجگی کو ن و مکان بر خیزم.............

*

آدم گاهی دلش بدجووووور تنگ می شود...

دعا کن رفیق
عار ناید شیر را از سلسله...ما نداریم از قضای حق گله
شیر را برگردن ار زنجیر بود بر همه زنجیر سازان میر بود.............



نمی دونم چرا یاد این افتادم....:)

التماس نور
۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۴۸ میناگر عشق(فلق)
حال خرابی دارم این روز ها
خدا یا دستگیرم باش
رحمی بکن خدای من....
بند دوم نوشته ت منو یاد یه چیز انداخت ...
آخر هر ترم که میرسید با رفقا التماس خدا رو میکردیم که خدایا این ترم رو به خیر بگذرون از ترم بعد از اول درس میخونیم ... و ماجرای نسیان و خلف وعده ما هم چنان ادامه داشت ...
ادرکنا ...
سلام

آدرس جدید بنده

البته کم آپ خواهم کرد ولی آپ خواهم کرد
پ.ن: به نقل از شهید مرتضی بشارتی
پ.ن: در تصویر تنها حاج قاسم سلیمانی، شهیدان مهرداد خواجویی و حسن یزدانی را می‌شناسم
پ.ن: نسأل الله منازل الشهداء
چه دعاهای خوشکلی کردی...
فقط دلم میخواد بگم " الهی آمین یا رب العالمین "

۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۲۷ - خط ِ تیره -
به شکیب :

بانو توفیق همجواری با امام الرئوف نصیب هرکسی نمیشود
نفس هایتان هم درهوایی که حریم رضویست متبرک است
توفیق زیارت همان موقعیست که دلت تنگش می شود
همان موقعیست که ما از فشار دلتنگی از تهران زیارت نامه بخوانیم
باورت می شود که قبولش نکنند ؟!...
بیایید به یاد دوست وبلاگیمان فاتحه ای بخوانیم
آمین ...
۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۵۴ همسراقاسید
خبر بالا کاملا تکذیبه!
همین الان باهاشون تماس گرفتیم...
از دست این آدما...
سلام .به بهترین کلاس عمرتون دعوت شدید . منتظر حضور گرمتون هستم .التماس دعا . یا مهدی ادرکنی ...
۱۳ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۲۴ غلامِ،حسینم
فاصله ی دل شکسته ام تا به کرب بلا چقدر است،شما میدانید؟
شاید چندین ماه است ندیدم مطالب این وبلاگو..

مثل همیشه ...

همیشه پربار باد توشه معرفتتان!
امشب شب تعبیر ضرب المثل هاست هر چقدر گدا کاهل بود آقا کریم است
عیدتون مبارک/ التماس دعا
ای تـو با قلبـم صمیمی یا حسن / تـو کـریــم بـن کـریـمی یا حسن

داری از زهـــرا نشـان یا مجتبی / مهربـــانی دل رحیمی یا حسن


میلاد کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی(ع) بر شما مبارک.
الهی ذکر مدامی داریم با شبهای ضیافتت ...
مباد که روز و شب ها را شماره کنی و در ، سی ، درسی که داده ای را برگیری ...
سلام زهرا جونم...
من عاشق قلمت شدم...
به من قرضش بده آجی جون...
"الف...
.
بر گردن عشق ساده ام
که انگشترش نخی ست
گلوبند زمردین شعر مرا
باور نمی کند کسی
لعنت به شعر و من
...
سلام و درود
این بار نیز خانه ی ما با یک رویای جدید و یک ضیافت دیگر میزبان شماست. نمی دانم این میهمانی ها تکراری شده اند یا هنوز دوست داشتنی هستند. این بار اما با دو سفره افطار؛ یک آیه قرآن العزیز؛ یک رباعی از شیخ شیراز؛ چند سطر دست و پا شکسته از بهنام؛ چند تابلو بر در و دیوار خانه مان و یک غزل شخصی و یکی دو مطلب دیگر میزبان افکار روشن و چشمان خوش بینتان هستم. امید که ردپای عبورتان و گرمای حضورتان روشنا بخش اندرونی خانه مان باشد.
مارا برای خودت بخر
مارا برای خودت ببر...
فقط
خواهان اینم که
"بذکرک عاش قلبی" شوم...

ه م ی ن
"الف...
.
بر گردن عشق ساده ام
که انگشترش نخی ست
گلوبند زمردین شعر مرا
باور نمی کند کسی
لعنت به شعر و من
...
سلام و درود
این بار نیز خانه ی ما با یک رویای جدید و یک ضیافت دیگر میزبان شماست. نمی دانم این میهمانی ها تکراری شده اند یا هنوز دوست داشتنی هستند. این بار اما با دو سفره افطار؛ یک آیه قرآن العزیز؛ یک رباعی از شیخ شیراز؛ چند سطر دست و پا شکسته از بهنام؛ چند تابلو بر در و دیوار خانه مان و یک غزل شخصی و یکی دو مطلب دیگر میزبان افکار روشن و چشمان خوش بینتان هستم. امید که ردپای عبورتان و گرمای حضورتان روشنا بخش اندرونی خانه مان باشد.
سلام آجی جونم...
دعا کن بخوان دل نالایق منو...
-------
تــــا که لطف ِ تـو مهیّـــــا نشــــود
گِـره از کــــار ِ د ِلـــــم وا نشـــــود
-------
دوست دارم...
التماس دعا...
سلام

منتظر حضورتان هستم...
الهی آمین...



خیلی زیبا بود رفیق
ما که بریدیم
( خدا گفت نزدیک شب قدر هست بذار بِبُره من حوصله ی توبه کردنش رو ندارم که باز بشکنه توبه ش رو)
۱۶ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۴۳ بزم روضـــ ه
یکی بود .... یکی نَ بود ...
میدانی میخواهم برایت چه بگویم؟؟؟
قصه ی کرب و بلا را...
گوش میدهی به حرف هایم ...؟؟؟
یکی بود ... اما تنها شد...
یکی بود...
...
..
.

ارسال حاشیه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">